• وبلاگ : دو عاشق آتشين
  • يادداشت : حرفهاي يك عاشق غم گرفته
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    يک شبي مجنون نمازش را شکست

    بي وضو در کوچه ي ليلا نشست ...

    گفت يارب از چه خوارم کرده اي ..

    بر صليب عشق دارم کرده اي ...

    مرد اين بازيچه ديگر نيستم ..

    اين تو و ليلاي تو ..من نيستم

    گفت اي ديوانه ليلايت منم

    در رگت پنهان و پيدايت منم

    سالها با جور ليلا ساختي

    من کنارت بودمو نشناختي...

    سلام......خدا که هست .....اگر چه يکي بايد به خودم بگه....موفق باشي